loading...
کاش..
فرمهر بازدید : 54 چهارشنبه 04 مرداد 1391 نظرات (1)
يك شبي مجنون نمازش را شكست

بي وضو در كوچه ليلا نشست

عشق آن شب مست مستش كرده بود

فارغ از جام الستش كرده بود

 گفت:يا رب از چه خوارم كرده اي؟

بر صليب عشق دارم كرده اي؟

خسته ام زين عشق دلخونم نكن

 من كه مجنونم تو مجنونم نكن.

مرد اين بازيچه ديگر نيستم.

 اين تو وليلاي تو من نيستم

گفت:اي ديوانه ليلات منم

 در رگت پنهان و پيدايت منم .

سالها با جور ليلا ساختي

من كنارت بودم و نشناختي...

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط علی در تاریخ 1348/10/11 و 22:24 دقیقه ارسال شده است

سلام دوست عزيز


منم آپ کردم خوشحال ميشم سر بزني


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    به نظر شما این سایت چطوره؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 245
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 30
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 310
  • بازدید ماه : 535
  • بازدید سال : 2,948
  • بازدید کلی : 17,721
  • کدهای اختصاصی